قگفتمش بي تو دلم ميگيرد*گفت با خاطره ها خلوت كن*گفتمش خنده به لب ميميرد*گفت به خون جگر عادت كن*گفتمش با كه دلم خوش باشد؟*گفت غم را به دلت دعوت كن*گفتمش راز دلم را چه كنم*گفت با سنگ دلت صحبت كن!
خانه دلت را ازشیشه بساز امابه سنگها بگو دلم ازفولاد است
به وسعت قلب کوچکم به یادت هستم شایدکم باشداماقلب هرکس تمام زندگی اوست
عسل از بندرانزلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر