یک دومین ثبت کنید و هاست رایگان بدهید

Reseller hosting

توضیحات:

ابتدا به سایت

www.persianregister.ir

مراجعه کنید و یک دومین یک ساله یا 5 ساله به نام خود ثبت کنید

توجه کنید که با دومین رایگان نمیتوان ثبت نام کرد

دومین یک ساله در حال حاضر 4270 تومان میباشد

این سایت مطمین بوده و ارزانترین تعرفه را ارایه می دهد
سپس به لینک عکس بالا مراجعه کنید
روی دکمه
signup
کلیک کنید و فرم مربوطه را پر نمایید
دومین شما در عرض 24 ساعت فعال شده و
DNS
مربوط به یوهاستینگ را در آن وارد نمایید.
به این ترتیب میتوانید یک سایت جهت ارایه فضای میزبانی رایگان داشته باشید.
هر گونه مشکل یا سوالی واستون پیش اومد ایمیل بزنید
hamid53214@gmail.com

به جامعه ايران مجازي بپيونديد----دنيايي جديد -----كشوري كه شما ميسازيد--- سياست اقتصاد جنگ

۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

شقایق

شقايق گفت با خنده ؛
نه بيمارم نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش
حديث ديگري دارم
گلي بودم به صحرايي
نه با اين رنگ و زيبايي
نبودم آن زمان هرگز
نشان عشق و شيدايي
يکي از روزهايي که
زمين تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش ميسوخت
تمام غنچه ها تشنه
و من بي تاب و خشکيده
تنم در آتشي مي سوخت
ز ره آمد يکي خسته
به پايش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پيداي پيدا بود
ز آنچه زيرلب مي گفت
شنيدم سخت شيدا بود
نمي دانم چه بيماري به جان دلبرش افتاده بود اما
طبيبان گفته بودندش
اگر يک شاخه گل آرد
از آن نوعي که من بودم
بگيرند ريشه آن را بسوزانند
براي دلبرش، آندم شفا يابد
چنانکه با خودش مي گفت
بسي کوه و بيابان را
بسي صحراي سوزان را
به دنبال گلش بوده
و يکدم هم نياسوده
که افتاد چشم او ناگه
به روي من
بدون لحظه اي ترديد شتابان شد بسوي من
به آساني مرا با ريشه از خاکم جدا کرد و به راه افتاد
و او مي رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالا و
تشکر از خدا مي کرد
پس از چندي
هوا چون کوره آتش، زمين مي سوخت
و ديگر داشت در دستش تمام ريشه ام ميسوخت
به لب هايي که تاول داشت
گفت اما چه بايد کرد
در این صحرا که آبي نيست
به جانم هيچ تابي نيست
اگر گل ريشه اش سوزد که واي بر من
براي دلبرم هرگز دوايي نيست
و از اين گل که جايي نيست
خودش هم تشنه بود اما
نمي فهميد حالش را
چنان مي رفت و
من در دست او بودم
و حالا من تمام هست او بودم
دلم مي سوخت اما
راه پايان کو؟؟
نه آبي که
نسيمي در بيابان کو؟؟
وديگر داشت در دستش تمام جان من ميسوخت
که نا گه روي زانوهاي خود خم شد
دگر از صبر او کم شد
دلش لبريز ماتم شد
کمي انديشه کرد آنگه
مرا در گوشه اي ار آن بيابان کاشت
نشست و سينه را با سنگ خارايي
زهم بشکافت ...
زهم بشکافت ...
صداي قلب او گويي جهان را زير و رو مي کرد
زمين و آسمان را پشت و رو مي کرد
و هر چيزي که هر جا بود با غم رو به رو مي کرد
نمي دانم چه ميگويم!!
به جاي آب خونش را
به من مي داد
و بر لب هاي او فرياد:
"بمان اي گل"
که تو تاج سرم هستي
دواي دلبرم هستي
بمان اي گل
و من ماندم
نشان عشق و شيدايي
و با اين رنگ و زيبايي
و نام من شقايق شد
گل هميشه عاشق شد

شبنم عشق

۳ نظر:

ناشناس گفت...

عشق مثله يه گياه كه بايد مراقبش باشي تا هر لحظه برگاش بيشتر بشه...

Unknown گفت...

دستتون درد نکنه خیلی قشنگ بود!!!ایشالا هیچ وقت شقایق زندگیتو خشک نشه.

Unknown گفت...

دستتون درد نکنه خیلی قشنگ بود!!!ایشالا هیچ وقت شقایق زندگیتو خشک نشه.