بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند / سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند
گر تو یارم نشوی آخر خرداد من است / فکر بی تو شدنم دشمن بنیاد من است / تا زمانی که تو شیرینی و دوری ز دلم / رنگ خون بر جگر این دل فرهاد من است .
یه آسمون گل قشنگ تقدیم یک نگاه تو / این دل تنهای غریب فدای روی ماه تو .
من از می چشمان سیاهت مستم / گفتم بنویسم که به یادت هستم .
تا کور نگشته دیدگانم ، تو بیا / تا مور نخورده استخوانم ، تو بیا / گر آمدی و ندیدی از من چیزی / از بهر تماشای مزارم تو بیا .
یه پیامی میفرستم به امید پیام تو / نه اینکه بخونی و بگی بی خیال تو
سوال من از تو این است ، چرا در آینه ی چشم های تو ، تصویر من پیدا نیست ؟
گذر تک تک این ثانیه های سپری گشته ی عمرم ، به قدیمی شدن دوستیت می ارزد
دعای قاصدک ها خوشبختی آدماست ، برات آرزوی یه دنیا قاصدک دارم
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم / لبخند خوشش به حور رعنا ندهم / گر یاد کند مرا هر از گاهی چند / گرد رخ وی به چشم بینا ندهم
در مسلک ما معنی پرواز چنین است / با بال شکسته به هوای تو پریدن
گفته بودم گر بیایی مقدمت را گل فشانم ، گل چه قابل مهربانم ، چشم هایم فرش راهت .
چه کردی با دل من نازنینم / که هر شام و سحر اندوهگینم / مرا دعوت بکن در باغ چشمت / که از باغ دلت چند گل بچینم
از شرکت فرش مزاحمتون میشم ، میشه دلمو زیر پاتون فرش کنم تا هیچ جا جز دل من پاتونو نزارین !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر