هنوز در به در کوچه هاي خاطره ام / هنوز اسم تو مانده گوشه حنجره ام /هنوز مثل نخستين نگاه عاشق تو / در انحصار غم عشق در محاصره ام
Still in the streets in my memory/name you still have my larynx corner/Still look like the first fell in love with your love in the monopoly sorrow in my siege
به بزرگترين عشق در کوتاه ترين جمله ي ممکن به روي لطيف ترين گل سرخ يراي تو بهترين کس دنيام مي نويسم دوستت دارم
The greatest love in the most the US to be on the most delicate Rose you action was the best one I write I world “Seventy
با اينکه مي دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم
با اينکه مي دانم پرستش کار کافر است مي پرستمت
با اينکه مي دانم آخر عشق رسوايي است عاشقت مي شوم
پس گناهکارم ، کافرم ، رسوايم ولي همچنان دوستت دارم
Although I know love is a sin I love you with that I know you worship is, as they work with that I love the scandal is so should I consisted, I Payne, I insufficient but still I love you
همان طور که شاپرک ها نمي توانند دشت آبي اسمان را از ياد ببرند من هم چشمان زيبايت را نمي توانم فراموش کنم . تصوير زيبايت نه تنها در ذهنم بلکه در قلبم جاي دارد ، اي کاش بداني قصر آرزوهايم را در ساحل چشمانت ساخته ام تا قلب مهربانت مداوايي باشد براي عشق پاک و مقدسم .
As the Shapiro Thousand they can not plain blue heaven, forget your eyes and I cannot forget. Not only your picture in my mind but in my heart is, I wish my apprehensions palace barrier in the run-up to my heart as مهربانت for love and my pains.
خواستم با تو باشم نخواستي ، خواستم مونس و يارت باشم نخواستي ، خواستم براي هميشه در کنارت باشم نخواستي خواستم هم گام و هم نفس روز هاي تنهايي ات باشم نخواستي ، خواستم پذيراي نگاه مهربانت باشم نخواستي ، خواستم قلبم را به يادگار تقديمت کنم باز هم نخواستي نخواستي ، هيچ کدام را نخواستي و نخواستي
I wanted to be with you asked to remain anonymous, I understood Moons and I told you, I wanted to be always in frankly about you and I wanted to remain anonymous and step in the day you alone I told you, I wanted to look hosted I named you, I wanted my heart to souvenir
if I told you did not want any benefit to you and you asked to remain anonymous
دوستت دارم عزيزم خيلي خيلي خيلي ، خيلي ها ميگن اگه به معشوقت زياد بگي دوستت دارم اون زود تو را از ياد مي بره و به کس ديگري عشق مي ورزد، ولي من به تو اطمينان دارم پس دوستت دارم
I love you, dear very, very people say if the baggy معشوقت much I love you so that you as soon as the Biracial to one another and love the world, but I am sure I love you so
دست از سر ما بردار ، کنار تو نمي مونم
يه روز مي گفتم عاشقم ، اما ديگه نمي تونم
تقصير هيچکس ديگه نيست ، قصه ي ما تموم شده
حيف همه خاطره ها ، به پاي کي حروم شده
دروغ مي گفتي که ، برم از بي کسي دق مي کني
اشکاتو باور ندارم ، بي خودي هق هق مي کني
يادم مي افته لحظه اي که دست تو رو شد برام
قسم مي خوردي پيش من که جز تو عشقي نمي خوام
دست خودم نيست که ديگه هيچکسي باور ندارم
اين چيزا تقصير تو ه تلافيشو آن را در مي يارم
One day I said my lover, but I cannot anymore
No one is another fault, the story of us have ended
What a pity all memories, in the leg when i their retreat.
lie would say that, to go to the one who can tap
do not believe you teardrop, by itself without repressing you
I remember that moment that we happen to me.
I swear before you except that I love you do not want to
I do not believe that anybody I have no other
you spend the fault is in retaliation for that I’m going.
نمي دانم چه حسي هست اين عاشقي؟
وقتي مي نشينم ، وقتي راه مي روم ، وقتي مي خوابم دوستت دارم
وقتي صدايي مي ايد دوستت دارم ، وقتي سکوت است دوستت دارم
چه مي کني با من که چنين راحت هميشگي شده اي ؟
I don’t know what is this sense lover? When will sit down, when the way, when sleep I love you when you have a voice that I love you, when silence is what I love you so you have with me that such a permanent comfortable?
هيچ چيز سخت تر از انتظار نيست ، آن هم انتظار لحظه اي که يک آشنا صدايت کند و به تو بفهماند که دوستت دارد اما هر چقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زيبا مي ارزد ، پس انتظار مي کشم تا آن لحظه زيبا نصيبم شود .
Nothing is harder than expected, it is expected that a familiar to anyone who seeks to you and that is safe but as much as it is hard to the beautiful moment worth, so it is expected to killing's single cad beautiful moment.
توي زندگي بعضي چيز ها بزرگ ، بعضي چيز ها کوچک ، بعضي چيز ها ساده و بعضي چيز ها مهم هستند:
بزرگ مثل عشق
کوچک مثل غم
ساده مثل من
مهم مثل تو ...
Some things in life are great, some things small, some things simple and some things are important: great love like small simple grief as important as I like you. . .
چرا رو نقاشی ها بی خودی سایه می زنی
این همه حرف خوب داریم حرف گلایه می زنی
اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو
چرا با حرفات و نگات بهم کنایه می زنی
So why are the painting itself is a woman shadow all this good words to say we complain about a woman do not love me if it doesn’t tell me why comfortable with words and don’t look
hauling a woman.
در سرزمین عاطفه هایم چون گل روئیدی و من باغبانی آموختم اما کدام گل احساس باغبان را می فهمد آیا هیچ گلی هست که باغبان را به اندازه ی یک قطره شبنم یا یک گلبرگ بشناسد و دوست بدارد ؟
In the land of Atefe like clay you my land and I taught gardening but which flower gardener feeling understands any clay gardener as much as a drop of dew or a calycle recognize and love?
Why I wrote in the leaf-wisp alone for you do not know. . . Perhaps one day to read that the man you love.
عاشق ان نیست که برای عشقش در سرما آتش روشن کند عاشق آن است که کتش را بدهد به عشقش و خودش سرما بخورد و 6 تا آمپول بزنه که دیگه از این غلطا نکنه
It is not in love with her love for the cold fire make it clear that love is that he give himself and his love to eat cold and 6 to the shots songs… that other result would fail
من سبزترین واژه ملموس غروبم کاش در این وسعت سبز یکنفر درد مرا می فهمید
I s Vazheh growing greener tangible I sunset if only in this area of green someone understood my pain
صداقت و مهربانیت را می ستایم صداقت را از کلامت و مهربانیت را از نگاهت
His honesty and مهربانیت afore thy honesty of كلامت and مهربانیت from your look
فرستنده : پرهام از شیراز
Sender:Parham from shiraz
یار دل آزار من وفا نشناسد..... وه که عجب نعمتی است یار وفادار
Succored... I promise. . . . . Oh, what is a blessing faithful friend
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق.. یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است
Innocence sin is less love in the supreme court. . Josef from the lap of his pure to prison.
If license candles burned to the good again. . . oh soon fell in love with her lover destruction”.
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست...در عفو لذتی است که در انتقام نیست
Though forbidden revenge from the enemy. . . The amnesty is pleasure in revenge.
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی..کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
to that of his mistress impulse is not. . Poor lover attempt to place.
"The people of all the hands of the enemy. . . . . "I'd like
من رشته محبت خود از تو می بُرم ..... باشد گره خورد به تو نزدیکتر شوم
I love field you have to go. . . . . It was tied to you get closer
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش.... آنهم با تو بگویم چه سان گذشت
یک روز صرف دل بستن دل شد به این و آن..... روز دگر به کندن دل از این و آن گذشت
Blot life was more than two days. . . . With just tell you what San passed a mere closing day was to the heart and it. . . . . Wait On cutting the heart of this and it passed.
در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت ما شکل می گیرد
moments in decision-making is that the fate of us are formed
خدایا به عالم تو راضی مباش.... کزین بیشتر من خدایا کنم
Oh God to be satisfied with you.... . . . with Xingjian more I don’t think
کسی که در آفتاب زحمت کشیده ، حق دارد در سایه استراحت کند
Anyone who labored in the sun, has the right to rest in the shade.
اگر هر روز راهت را عوض کنی ، هرگز به مقصد نخواهی رسید
If every day you change your way, you will never reach their destination.
در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش
In what he thought that He wills, in what is thought not.
درباره درخت بر اساس میوه هایش قضاوت می کنند نه بر اساس برگهایش
About fruit tree based on his judgment are not based on palmetto whose leaves were
خداوند به هر پرنده ای دانه ای میدهد، ولی آنرا داخل خانه اش نمی اندازد
God in every flying a seed, but it was not inside the house
آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید
Failure to enough experience to defeat the way to learn more
تفاوت بزرگی میان دوست نداشتن رفتار دیگری ، با دوست نداشتن خود او وجود دارد
A big difference in the lack of other friend, lack of love with him
یکی می پرسد : اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد و نیست....
One asks: What are you grief. Silence instrument for مبهمت? honestly I write him: to and should not be. . . .
این عشق نیست که دنیا را می چرخاند. عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند
This is not love that the world positioned. Love is something that it valuable rotation.
ز چشمت اگر چه دورم هنوز....پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
اگر غصه بارید از ماه و سال....به یاد گذشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب یاد مرا.....دل شیشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره دردهایم نشد..... پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختی نیست.... گرشتم ولی غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توام.....پر از یاد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدی......من شیفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگی ساده نیست.....در این عرصه مردی جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت.....پر از نغمه پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشی ها کم است.....ولی با توام پس صبورم هنوز
مریم حیدرزاده
so what if your eyes still stairway. . . . The climax of my pride and love and still
If it rained grief over the months and years. . . . The memory of past I patient still
If they broke my frame. . . . . Glass heart I still I Blur
no choice but to my pains. . . . . The way I think I still pass
The star is not a difficult task. . . . I clutched drowned but still my loaves
Full of beautiful memories combined. . . . . Full of enthusiasm and I still reviewing
I lost you yourself have you lost. . . . . . I love you still I Dionysus
If war is not simple life. . . . . In this field was still I Recentralization
If Coke Barrow did not with us. . . . . Full of Orient… “Rat Pack” and betrayed still
It is happy life are low. . . . . But after I combined with patient still
Maryam heydarzadeh
نردبان این جهان ما و منی است.....عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم آنکس که بالاتر نشست......استخوانش سخت تر خواهد شکست
This ladder semen and our world. . . . . Finally the ladder you fall judged body that is higher than the meeting. . . . . . His bones will be more difficult defeat
آنقدر دل اتم پر بود که با شکافتنش دنیایی لرزید. دل من نیز پر بود. وقتی شکست ، سکوتی کرد که به دنیایی می ارزید
So consequencing heart was filled with World Shaking. My heart was also full. Silence to a world that he had cost
امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت بشمار. شاید فردا احساسی باشد اما ...عزیزی نباشد
Today, for the expression of love is considered as booty to your beloved ones. Perhaps feel tomorrow. . but no dear
ساقه شکستن ، قانون طوفان است. تو نسیم باش و نوازش کن
Breaking stem, the storm. you be breeze and cuddly
به نامردی نامردان قسم خوردم ...... که نامردی کنم در حق نامردان
The contestants Craven s I swear. . . . . . I think that contestants in the right s Craven
در حضور خارها هم میشود یک یاس بود..در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها....شیشه های مات یک متروکه را الماس بود.
دست در دست پرنده،بال در بال..نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از « کاش میشد» هم نبود....هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
In the presence of Yea it can be a disappointment. . The fuss scarecrow s was full of feeling is even to see the license. . . . a glass of the harsh evacuated to L480. Flying hand in hand, Basel in Basel. . Nazism stem you’re of the woods, sickles, I wish I could say was the "would". . . . what it was feeling and love and despair.
روز اول با عشق برایت گلی آوردم..... و تو با آن ظرفها را شستی
On the first with clay I love you. . . . . And you with vases keyboard.
you promised me, never hope to change, with his joint life “Always
فرستنده : آناهیتا
مرا هر جور خواهی دربه در کن جفايت را از این هم بیشتر کن بزن با عشق خود آتش به جانم .
Whatever you want me Debra Cannes جفایت, the more so if you love with his fire.
در کویر سبز عشق،این سخن از من بگیر مرگ تو مرگ من است،پس تمنا میکنم هرگز نمیر.
Green Desert in love, this talk of your death I take my death, so I never ask.
سکوت سرشار از ناگفته هاست و ناگفته ها پر بهاترین داشته هاست.
Silence is full of untold and unspoken full from s have been.
زندگی مانند رانندگی در یک دشت پر از گل است که باید از همه لحظه هاش استفاده کنیم به تفاوت اینکه در آخر جاده تابلویی به این عبارت نصب شده(دور زدن ممنوع)
Life is like driving in a plain full of flowers that should have the moment gets to use the difference is that in the road to this painting is installed (around forbidden)
زنده ام با نام تو پژمرده ام بی نام تو،حاضرم پرپر شوم در محضر دیدار تو.
I am alive with your name wither without my name, after reaching threescore years I am ready to meet you.
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی،لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی،دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره،ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره.
Other Hajji no clay soil is not a tree, the moment you without being passes but a hard, and only so sorry is میمیره corner, but even time to die سراغتو open.
فردا هایی که هیچ وقت نمیرسند هم بهانه خوبی است برای امیدوار بودن،برای زندگی بهتر داشتن،برای یک نفس راحت کشیدن،خدایا شکر.
Tomorrow that will never finish is a good excuse for being hopeful, for a better life, for a comfortable breathing, thank God.
با آب طلا نام حسین قاب کنید،با نام حسین یادی از آب کنید،خواهید که سربلند و جاوید شوید،تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید.
with water, Hussein gold frame, with the name of Hussein autotypes water, which will be proud and eternal, until the end of his relying on the Mist’.
ما زنده به عشقیم ولی عشق تب دوست،ما طالب مرگیم ولی در طلب دوست،ما تشنه دردیم ولی از غم هجرانیم،درویش نگاهیم ولی با لب خندان.
We live in love but I love like fever, we wanted I death but the friend, we are thirsty for I pain but I sad absence yet, Dervish I take a look at but smiling with his lips.
به سه دلیل دوستت دارم دو تاشو نمیدونم یکیشم یادم نیست.
three reasons I love you don’t know two folding expect I do not remember.
فرستنده : حامد (تقدیم به نازنین)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر