من غريبهي ديروزم. آشناي امروز و فراموش شدهي فردا. پس در آشنايي امروز مينگرم تا در فراموشي يه دنيا يادم کني
بايد خريدارم شوي تا من خريدارت شوم
با جون و دل يارم شوي تا عاشق زارت شوم
من نيستم چون ديگران بازيگر بازيگران
اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم
با جون و دل يارم شوي تا عاشق زارت شوم
من نيستم چون ديگران بازيگر بازيگران
اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم
دلم همچو آسمان، پر از ابرهای بارانی است، ای کاش دلم امشب بگرید، شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند....
بگذار خيال كنم "دوستم داري " و از اين خيال شبها تا سپيدي روز با ستاره ها باشم
عشق گلي است كه اگر آن را به قصد تجزيه و تحليل پرپر كنيد، هرگز قادر نخواهيد بود كه آن را دوباره جمع كنيد
هميشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش ميگيره جلوي همه گريه کنه
تو در من آن تب گرمي كه آبم ميكند كم كم, نگاهت نيز چون مستي خرابم ميكند كم كم, منم آن كهنه ديواري به جا از قلعه هاي سنگ كه باد و آفتاب آخر خرابم ميكند كم كم
yek sabad gol barat mifrestam ke 10 ta gol dare 9 tash tabieee yekish masnoeee.roye gol ye kart mizanam ke roye kart neveshte ta pajmorde shodane akharin gol DOSET DARAM....
ba negaham be gol goftam:az to zibatar chist?goft:zendegi.zendegi kardam didam zibast ama bivafast.be zendegi goftam:az to zibatar chist?goft:eshgh faghat ESHGH!!!!....
cheshmhaye to afsane nist ke tamame khabo khiyalam bod taghdire man eshghe to shod ke hamishe fekre mahalam bod.....!!!
man mikham kabotare dele to ro asir konam in dele teshne ro az cheshme eshghet sir konam bezanam be moje daryaye khiyale eshghe to ey aziz tarin bahane zendegim......doset daram
عشق تنها براي يک بار مي ايد و براي تمام عمرش مي ايد عشق همان بود که به تو ورزيدم حقيقتا همان يک بار حقيقتا همان يک بار و از بس بدان اويختم تا هميشه همه ي زندگي ام با ان بيش خواهد رفت بس تا هميشه عاشقت مي مانم
چشمانت را براي زندگي مي خواهم اسمت را براي دلخوشي مي خوانم دلت را براي عاشقي مي خواهم صدايت را براي شادابي مي شنوم دستت را براي نوازش و پايت را براي همراهي مي خواهم عطرت را براي مستي مي بويم خيالت را براي پرواز مي خواهم و خودت را نيز براي پرستش
چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگي هاي اين روز ها را با كسي تقسيم مي كردم ، و يا كسي بود براي گوش دادن و درد دل كردن ، بماند كه آنقدر فاصله زياد شده كه هرچه فرياد مي زنم گويا صدايم را نه تو مي شنوي و نه هيچ كس ديگر
دوست داشتن کسي که سزاوار دوستي نيست، اسراف در محبت است.
اگر ميخواهي هميشه آرام باشي، دلگيريهايت را روي ماسه و شاديهاي خود را بر روي سنگ مرمر بنويس.
اگر کسي را دوست داري که تو را دوست ندارد، سعي نکن از او متنفر شوي، بلکه سعي کن او را فراموش کني
عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر