هنوز در به در کوچه هاي خاطره ام / هنوز اسم تو مانده گوشه حنجره ام /هنوز مثل نخستين نگاه عاشق تو / در انحصار غم عشق در محاصره ام
به بزرگترين عشق در کوتاه ترين جمله ي ممکن به روي لطيف ترين گل سرخ يراي تو بهترين کس دنيام مي نويسم دوستت دارم
با اينکه مي دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم
با اينکه مي دانم پرستش کار کافر است مي پرستمت
با اينکه مي دانم آخر عشق رسوايي است عاشقت مي شوم
پس گناهکارم ، کافرم ، رسوايم ولي همچنان دوستت دارم
همان طور که شاپرک ها نمي توانند دشت آبي اسمان را از ياد ببرند من هم چشمان زيبايت را نمي توانم فراموش کنم . تصوير زيبايت نه تنها در ذهنم بلکه در قلبم جاي دارد ، اي کاش بداني قصر آرزوهايم را در ساحل چشمانت ساخته ام تا قلب مهربانت مداوايي باشد براي عشق پاک و مقدسم .
خواستم با تو باشم نخواستي ، خواستم مونس و يارت باشم نخواستي ، خواستم براي هميشه در کنارت باشم نخواستي خواستم هم گام و هم نفس روز هاي تنهايي ات باشم نخواستي ، خواستم پذيراي نگاه مهربانت باشم نخواستي ، خواستم قلبم را به يادگار تقديمت کنم باز هم نخواستي نخواستي ، هيچ کدام را نخواستي و نخواستي
دوستت دارم عزيزم خيلي خيلي خيلي ، خيلي ها ميگن اگه به معشوقت زياد بگي دوستت دارم اون زود تو را از ياد مي بره و به کس ديگري عشق مي ورزد، ولي من به تو اطمينان دارم پس دوستت دارم
دست از سر ما بردار ، کنار تو نمي مونم
يه روز مي گفتم عاشقم ، اما ديگه نمي تونم
تقصير هيچکس ديگه نيست ، قصه ي ما تموم شده
حيف همه خاطره ها ، به پاي کي حروم شده
دروغ مي گفتي که ، برم از بي کسي دق مي کني
اشکاتو باور ندارم ، بي خودي هق هق مي کني
يادم مي افته لحظه اي که دست تو رو شد برام
قسم مي خوردي پيش من که جز تو عشقي نمي خوام
دست خودم نيست که ديگه هيچکسي باور ندارم
اين چيزا تقصير توه تلافيشو در مي يارم
نمي دانم چه حسي هست اين عاشقي؟
وقتي مي نشينم ، وقتي راه مي روم ، وقتي مي خوابم دوستت دارم
وقتي صدايي مي ايد دوستت دارم ، وقتي سکوت است دوستت دارم
چه مي کني با من که چنين راحت هميشگي شده اي ؟
هيچ چيز سخت تر از انتظار نيست ، آن هم انتظار لحظه اي که يک آشنا صدايت کند و به تو بفهماند که دوستت دارد اما هر چقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زيبا مي ارزد ، پس انتظار مي کشم تا آن لحظه زيبا نصيبم شود .
توي زندگي بعضي چيز ها بزرگ ، بعضي چيز ها کوچک ، بعضي چيز ها ساده و بعضي چيز ها مهم هستند:
بزرگ مثل عشق
کوچک مثل غم
ساده مثل من
مهم مثل تو ...
چرا رو نقاشی ها بی خودی سایه می زنی
این همه حرف خوب داریم حرف گلایه می زنی
اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو
چرا با حرفات و نگات بهم کنایه می زنی
در سرزمین عاطفه هایم چون گل روئیدی و من باغبانی آموختم اما کدام گل احساس باغبان را می فهمد آیا هیچ گلی هست که باغبان را به اندازه ی یک قطره شبنم یا یک گلبرگ بشناسد و دوست بدارد ؟
عاشق ان نیست که برای عشقش در سرما آتش روشن کند عاشق آن است که کتش را بدهد به عشقش و خودش سرما بخورد و 6 تا آمپول بزنه که دیگه از این غلطا نکنه
من سبزترین واژه ملموس غروبم کاش در این وسعت سبز یکنفر درد مرا می فهمید
صداقت و مهربانیت را می ستایم صداقت را از کلامت و مهربانیت را از نگاهت
فرستنده : پرهام از شیراز
یار دل آزار من وفا نشناسد..... وه که عجب نعمتی است یار وفادار
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق.. یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست...در عفو لذتی است که در انتقام نیست
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی..کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
فریاد مردمان همه از دست دشمن است..... فریاد من از دل نامهربان دوست
من رشته محبت خود از تو می بُرم ..... باشد گره خورد به تو نزدیکتر شوم
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش.... آنهم با تو بگویم چه سان گذشت
یک روز صرف دل بستن دل شد به این و آن..... روز دگر به کندن دل از این و آن گذشت
در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت ما شکل می گیرد
خدایا به عالم تو راضی مباش.... کزین بیشتر من خدایا کنم
کسی که در آفتاب زحمت کشیده ، حق دارد در سایه استراحت کند
اگر هر روز راهت را عوض کنی ، هرگز به مقصد نخواهی رسید
در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش
درباره درخت بر اساس میوه هایش قضاوت می کنند نه بر اساس برگهایش
خداوند به هر پرنده ای دانه ای میدهد، ولی آنرا داخل خانه اش نمی اندازد
آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید
تفاوت بزرگی میان دوست نداشتن رفتار دیگری ، با دوست نداشتن خود او وجود دارد
یکی می پرسد : اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد و نیست....
این عشق نیست که دنیا را می چرخاند. عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند
ز چشمت اگر چه دورم هنوز....پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
اگر غصه بارید از ماه و سال....به یاد گذشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب یاد مرا.....دل شیشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره دردهایم نشد..... پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختی نیست.... گرشتم ولی غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توام.....پر از یاد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدی......من شیفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگی ساده نیست.....در این عرصه مردی جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت.....پر از نغمه پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشی ها کم است.....ولی با توام پس صبورم هنوز
مریم حیدرزاده
نردبان این جهان ما و منی است.....عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم آنکس که بالاتر نشست......استخوانش سخت تر خواهد شکست
آنقدر دل اَتم پُر بود که با شکافتنش دنیایی لرزید. دل من نیز پُر بود. وقتی شکست ، سکوتی کرد که به دنیایی می ارزید
امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت بشمار. شاید فردا احساسی باشد اما ...عزیزی نباشد
ساقه شکستن ، قانون طوفان است. تو نسیم باش و نوازش کن
به نامردی نامردان قسم خوردم ...... که نامردی کنم در حق نامردان
در حضور خارها هم میشود یک یاس بود..در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها....شیشه های مات یک متروکه را الماس بود.
دست در دست پرنده،بال در بال..نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از « کاش میشد» هم نبود....هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
روز اول با عشق برایت گلی آوردم..... و تو با آن ظرفها را شستی
فرستنده : آناهیتا
مرا هر جور خواهی دربه در کن جفایت را از این هم بیشتر کن بزن با عشق خود آتش به جانم .
در کویر سبز عشق،این سخن از من بگیر مرگ تو مرگ من است،پس تمنا میکنم هرگز نمیر.
سکوت سرشار از ناگفته هاست و ناگفته ها پر بهاترین داشته هاست.
زندگی مانند رانندگی در یک دشت پر از گل است که باید از همه لحظه هاش استفاده کنیم به تفاوت اینکه در آخر جاده تابلویی به این عبارت نصب شده(دور زدن ممنوع)
زنده ام با نام تو پژمرده ام بی نام تو،حاضرم پرپر شوم در محضر دیدار تو.
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی،لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی،دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره،ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره.
فردا هایی که هیچ وقت نمیرسند هم بهانه خوبی است برای امیدوار بودن،برای زندگی بهتر داشتن،برای یک نفس راحت کشیدن،خدایا شکر.
با آب طلا نام حسین قاب کنید،با نام حسین یادی از آب کنید،خواهید که سربلند و جاوید شوید،تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید.
ما زنده به عشقیم ولی عشق تب دوست،ما طالب مرگیم ولی در طلب دوست،ما تشنه دردیم ولی از غم هجرانیم،درویش نگاهیم ولی با لب خندان.
به سه دلیل دوستت دارم دو تاشو نمیدونم یکیشم یادم نیست.
فرستنده : حامد (تقدیم به نازنین)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر