دیروزمان را سوزاندیم برای امروز... امروزمان را سوزاندیم برای فردا... و فردایمان دیروزی دگر!!
فرستنده: میلاد از تهران
در مرام ما رفیقان نیست ترک دوست عهد با هرکه بستیم جان ما در دست اوست
فرستنده : مهدی از نی ریز
اگر مثل اشک توی چشمام بودی واسه موندنت تا آخر عمرم گریه نمی کردم...
فرستنده : علی از نی ریز
شمع سوزان توام اینگونه خاموشم نکن... از کنارت رفته ام ولی فراموشم نکن
فرستنده : افشین از پیرانشهر
تنها برای چشمان تو می نویسم که نگاهت تکراری از آسمان است... تو همانی هستی که بهار را برایم به ارمغان آوردی و من همانی هستم که به عشقت وفادار مانده ام و روزهای بی تو را در دفتر دلم شمارش کردم...
فرستنده : هدا
فرستنده : حمید از لامرد
چه رنجی است لذت ها را تنها بردن... و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن... و چه بدبخت آزاد دهنده ایست تنها خوشبخت بودن...
فرستنده : زینب از گناوه
فرستنده : مهشید از زنجان
این جهان پر از صدای قدمهای مردمانیست که همچنان که تو را می بوسند در ذهن طناب دار تو را نیز می بافند.
فرستنده : میلاد از اصفهان
صبر کن عشق زمين گير شود بعد برو . يا دل از ديده تو سير شود بعد برو . تو اگر کوچ کني بغض خدا ميشکند . صبر کن گريه به زنجير شود بعد برو
تو مرا مي فهمي من تو را مي خواهم وهمين ساده ترين قصه ي يك انسان است... تو مرا مي خواني من تو را ناب ترين شعر زمان مي دانم و تو هم مي داني تا ابد در دل من مي ماني
فرستنده : sheytoonak 123456
در ابی ترین نقطه چشمانت عشقیست که صداقت از ان جاریست انجا خدا را عاشقانه میتوان دید
فرستنده : mohsen f
فرستنده : EMR shahmohammadian
فرستنده : sed rasoul farkhondeh
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر