بگو یارم کجاست تا خاک پایش را طوطیای چشمانم کنم .
من پذیرفتم شکست را ، پندهای اهل دور اندیش را ، من پذیرفتم که عشق افسانه است ، این دل درد آشنا افسانه است ، می روم از رفتن من شاد باش ، از عذاب دیدنم آزاد باش ، چون که تو تنهاتر از من می روی ، آرزو دارم که تو عاشق شوی ، آرزو دارم بفهمی درد را ، معنی برخوردهای سرد را .
نبودن هیچگاه به سختی فراموش کردن نیست .
مصرعی از قلب من با مصرعی از قلب تو شاه بیتی می شود در دفتر دیوان عشق .
غم بی تو ماندن آنچنان سنگین است که به هر آیینه ای می نگرم می شکند .
زندگی زنجیره ای از لحظه های لذت بخش است .
همه چیز برای من و تو می شکفد و اولین اندیشه جهان فقط می تواند از آن ما باشد ، ما عاشقیم و بهشت برای ما آفریده شده ، فقط برای من و تو .
مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان ؟ بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !
خداوند بی نهایت است ، اما به قدر نیاز تو فرود می آید ، به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا است .
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست ، گرچه که دورم از تو منولی دلم به یاد توست .
مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود ، و چه زشت به من و سادگیم خندیدی ، دل من سخت شکست به تو عشقی پاک که پر از یاد تو بود و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود ، تو برو و برو تا راحتتر تکه های دل خود را سر هم بند زنم .
درد عشقی کشیدم که مپرس ، زهر هجری کشیدم که مپرس ،گشته ام در جهان و آخر کار ، دلبری برگزیدم که مپرس ، آنچنان در هوای خاک درش ، میرود آب دیده ام که مپرس ، من به گوش خود از دهانش دوش ، سخنانی شنیدم که مپرس ، سوی من لب چه میگزی که مگوی ، لب لعلی گزیده ام که مپرس ، بی تو در کلبه گدایی خویش ، رنجهایی کشیدم که مپرس ، همچو حافظ غریب در ره عشق ، به مقامی رسیده ام که مپرس .
من از عهد آدم تو را دوست دارم ، از آغاز عالم تو را دوست دارم ، چه شبها من و آسمان تا دم صبح ، سرودیم نم نم تو را دوست دارم ، نه خطی نه خالی نه خواب و خیالی ، من آن حس مبهم تو را دوست دارم ، سلامی صمیمی تر از غم ندیدم ، به اندازه غم تو را دوست دارم ، بیا تا صدا از دل سنگ خیزد ، بگوییم با هم تو را دوست دارم ، جهان یک دهان شد هم آواز با ما ، تو را دوست دارم تو را دوست دارم .
پنج تا از بزرگترین کلمات : من نمیخوام از دستت بدم ، چهار تا از دوست داشتنی ترین کلمات : تو برام مهم هستی ، سه تا کلمه شیرین : تو رو تحسین می کنم ، دو تا کلمه شگفت انگیز : دلتنگت هستم ، یک کلمه که از همه مهمتره : تو .
من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران ، تو به اندازه تنهایی من شاد بمان .
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ، که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست ، نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر ، نهادم آیینه ها در مقابل رخ دوست .
تو مگه باده فروشی که همه مست تو اند ، تو مگه ساغر عشقی که همه معشوق تو اند ، منشین با همگان ای گل زیبای دلم ، که به ظاهر همه مشتاق و خریدار تو اند .
در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگیست ، ورنه با یک استخوان صد سگ رفیقت میشوند .
ما را ز خیال تو چه پروای شرابست ، خم گوهر خود گیر که خمخانه خرابست ، گر خمر بهشت است بریزید ، که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذابست .
بوسه یعنی لذت دلدادگی ، لذت از شب لذت از دیوانگی ، بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ، بوسه آتش می زند بر جسم و جان ، بوسه یعنی عشق من با من بمان .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر