گفتمش یک بوسه خواهم از لبت ، گفتا مخواه من بدهکارت نیم کزمن طلبکاری کنی گفتمش یار وفادار توام ، گفتا بس است من وفا کی از تو خواهم تا وفاداری کنی گفتمش شد ارغوانی چهره ام از هجر ، گفت می توان با اشک خونین چهره گلناری کنی
فرستنده : ساجده از چابهار
ترک ما کردی برو هم صحبت اغیار باش با ما چون نیستی باهرکه خواهی یار باش
فرستنده : ارغوان
اتل متل جدائی عروسکم کجایی؟ گاو حسن پریشون یه دل دارم پر از خون عشقم رفته هندستون خونم شده قبرستون یه عشق دیگه بردار یه دنیا غصه بردار اسمشو بذار بچگی تا آخر زندگی آچین و واچین تموم شد عمر منم حروم شد !!
تو که میدونی من زیاد به خیابون ها وارد نیستم میشه بگی باید از کدوم طرف قربونت برم ؟!!
امیدوارم تو خونه پماد سوختگی داشته باشی چون برات یه بوس داغ فرستادم !
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من! دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق...
بعضیا با غصه پیرن بعضیا با غم رفیقن... بعضیا از بس عزیزن هرگز از دلها نمیرن!!
فرستنده : پانیذ از تهران
دوستان را یادکردن عار نیست قیمت کاغذ که صد دینار نیست دوستان را یاد کن تا زنده ای بعد مردن دوستی در کار نیست
فرستنده : 091491590
همدم گل گشته ام همبستر خاکم مکن. قطره قطره می چکم از چشم خود پاکم مکن...
چرا غم ها نمی دانند که من سلطان غمهایم بیا ای دوست با من باش که من تنهای تنهایم
فرستنده : 093645498
آن کبوتر که لب بام شما پر زد و رفت دل من بود که آمد به شما سر زد و رفت
فرستنده : 091392091
اگه باهات نبودم برات که بودم اگه چشات نبودم نگات که بودم اگه حرفات نبودم صدات که بودم اگه خودت نبودم فدات که بودم...
فرستنده : 091239105
تورا می خواستم تا در جوانی نمیرم از غم بی همزبانی غم بی همزبانی سوخت جانم چه می خواهم دگر زین زندگانی؟!
فرستنده : فاطمه
ما به حساب شما میلیون ها گل بنفشه واریز کردیم!! شما می توانید از طریق مهرکارت برداشت کنید...
فرستنده : موسی از خلخال
هرکجا دور از تو باشم نازنین غربت نشینم هرکجا پایت گذاری خاک نرم آن زمینم
فرستنده : داوود از عمادشهر لارستان
یک نفر هیچ وقت نمی تونه توی یک رودخونه 2 بار شنا کنه. چون دفعه دوم نه اون آدم آدم قبلیه و نه آب رودخونه همون آب قبلیه !!
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد و نیست...
زندگی گریه ی مختصریست... مثل یک فنجان چای... و کنارش عشق است... مثل یک حبه قند... زندگی را با عشق نوش جان باید کرد...
در خلوت من نگاه سبزت جاریست این قسمت بی تو بودنم اجباریست افسوس نمی شود کنارت باشم بی تو هر ثانیه و هر لحظه ی من تکراریست...
کاش میشد که در این قرن عجیب همه بودند به خوش بویی سیب سیب یعنی که تو زیبا هستی تو رباینده دلها هستی سیب یعنی اثر بوسه ای ناز روی لبهای ترک دار نیاز سیب یک واژه تو خالی نیست پر عطر است گل قالی نیست
فرستنده : گلناز از همدان
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟ من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟
فرستنده : 091254649
فدات فدات یه بوس برات کنج لبات یه چسب بزن بچسبونش که در نره از رو لبات !!
فرستنده : 093685751
به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک چرا باید به دور تو بگردم؟! ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم
فرستنده : سحر از اصفهان
عشق کلامی از نور است که دستی نورانی آن را بر برگی از نور نگاشته است...
فرستنده : بیتا ( برای امیر )
یارب دل دوستان پر از غم نکنی با تیر بلا قامت ما خم نکنی ای چرخ تو را به قرآن سوگند یک مو ز سر عزیز ما کم نکنی
فرستنده : موسی از کنگان
گفتم به گل زرد چرا رنگ منی افسرده و دلتنگ چرا مثل منی من عاشق اویم که رنگم شده زرد تو عاشق کیستی که همرنگ منی...
فرستنده : سالار از قم
باید آهسته نوشت ، با دل خسته نوشت ، با لب بسته نوشت گرم و پررنگ نوشت... روی هر سنگ نوشت تا بخندند همه که اگر عشق نباشد دل نیست
فرستنده : 093594094
من در این شهر غریبم و در این خاک فقیر به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر آتش عشق چنان در دلم افروخته بود دیده گر آب نمی ریخت جگر سوخته بود...
تو ایران خطی خرابتر از ایرانسل نیست... ایرانسلتیم !!!
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فروریختن دیوار غرورت گدایی کنی ، آن وقت که دیگه عشق نیست صدقه هست !
فرستنده : شراره از اصفهان
به اندازه قلیون دوستت دارم اگه گفتی چرا ؟! ق : برای قشنگیت ل : برای لبخندت ی : برای یکی بودنت و : برای وفایت ن : برای نگاهت
فرستنده : فرزاد
تو اولین جنگاوری هستی که قلعه قلب مرا با تیر نگاه و کمان ابروانت فتح کردی و مرا اسیر زلفانت نمودی...
فرستنده : آذر از فارس
کاش در کتاب قطور زندگی ، سطری باشیم ماندنی نه حاشیه ای از یاد رفتنی...
دلم میخواد برات بمیرم ولی خودت که میدونی پهلوانان هرگز نمیمیرند...!!
هرکه با ما دوست باشد سرور و سالار ماست یاد او درمان ما و قلب او در قلب ماست...
فرستنده : فضل الله از بوشهر
داستان زندگی من قصه ایست متن آن وجود تو پایان آن نبود تو...
فرستنده : پریسا از سبزوار
در دریای عشقت شنا کردم ناگهان قورباغه ای دیدم فرار کردم...!!!
فرستنده : مهسا
صداقت یعنی از افقها به قصد رویت گذشتن... میان کوچه های سبز احساس به دنبال قدمهای تو گشتن... نجابت یعنی از باغ نگاهت... به رسم عاطفه یک پونه چیدن... میان سایه روشن های احساس... تو را از پشت یک آیینه دیدن...
فرستنده : 093657464
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است سربلندی ز دو عالم از دعای مادر است آن بهشتی که قرآن میدهد توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است...
فرستنده : 091776261
جز من اگرت عاشق و شیداست بگو ور میل دلت به جانب ماست بگو ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو،نیست بگو،راست بگو...!
فرستنده : 091732872
منم آن شعله آتش که از هر شمع برخیزم... تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم... درون قلب من فرمانروایی کن... که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم...
من عاشق آن دیده چشمان سیاهم بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم گر مستی چشمان سیاه تو گناه است من طالب آن مستی و خواهان گناهم...
بادبادک رفت بالا... قرقره از غصه لاغر شد !!
بدترین فریب عاشق شدنه ! چون خودت رو به چیزی متعلق می کنی که یه روزی از دستت میره...
در سکوت دادگاه سرنوشت عشق بر ما حکم سنگینی نوشت... گفته شد دل داده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت...
دل هیچکس نمی سوزد برای حال غمناکم مگر سوزد همان شمعی که میسوزد سر خاکم...
اگر روزی دلت لبریز غم بود گذارت بر مزار کهنه ام بود بگو این بی نصیب خفته در خاک یه روزی عاشق و دیوانه ام بود...
یکی از سنندج !!
زندگی 4تا پیچ داره : تولد ، عشق ، ازدواج ، مرگ. سر کدوم پیچ منتظرت باشم؟!!
فرستنده : 093690112
خبر به دورترین نقطه جهان برسد نخواست او به من خسته ، بی کمان برسد شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد خدا کند ، که نفرین نمی کنم نکند به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد...
بی دلی هم عالمی داره ؛ کاش هیچ وقت دلی نداشتیم تا نشکنه ، نسوزه و تنگ نشه !
ترسم که شبی از غم ناگه بمیرم در بستر دلسوز با آه بمیرم آن لحظه آخر که اجل گفت بمیر ای کاش تو را بینم و آنگاه بمیرم
غربت را نباید در شهر الفبای غربت جستجو کرد ، همین که عزیزت نگاهش را از تو گرفت... تو غریبی !
دریای طوفانی ، ناخدای لایق می سازد... همیشه ممنون لحظات سخت زندگی باش...
فرستنده : hkhz
خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند ولی حیف که من زاده ی امروزم... خدایا جهنم فرداست پس چرا امروز می سوزم ؟!!
در قمار زندگی عاقبت ما باختیم... بس که تک خال محبت بر زمین انداختیم !
فرستنده : سحر از دامغان
در کرانه محبت رنگ چشمانت را دیدم در عمق بی کران آسمان رخ تو را دیدم دیدنت آرزوی من شده آن را از من دریغ مکن
فرستنده : ابوالفضل از تهران
کوه باشی صخره هایت می شوم... اشک باشی دیدگانت می شوم... رود باشی چشمه سارت می شوم... دوست باشی دوستدارت می شوم...!
فرستنده : محمد
هرکه بد ما به خلق گوید ما سینه او نمی خراشیم، ما خوبی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم
فرستنده : الهام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر